پوشش برای زن نوعی اظهار خود آگاهی است، زن با حجاب تواناییهای روح خود را شناخته است، نه ویژگیهای جسمی خویش را.
حجاب مصونیت است ،نه محدودیت
اسلام نمیخواهد که زن به عنوان یک شیء و یک عروسک در دست ما باشد، اسلام میخواهد شخصیت زن را حفظ کند و از او انسانی جدی و کارآمد بسازد. (امام خمینی(ره))
ما در عمق وجودمان عفیف هستیم، چون انسانیم.
حجاب محافظ قلب و عقل است.
شرم در ما به طور طبیعی ایجاد میشود، چون بر خلاف حیوانات، فقط انسانها قلمروی خصوصی و عمومی دارند.
خوشا به حال تو ای زن، که کوثر زلال فاطمی، در جام وجود تو به امانت گذاشته شده است.
بشارت بار بر تو ای خواهرم، که وجودت منتخب صنع اله گشت، باشد که در ابریشم عفت، پاسدار این ودیعه باشی.
خواهرم، تشرف به درگاه الهی بشارت، باشد که به قداست سجدهگاه محبوب، محجوب باشی.
بهترین شکرگذاری نعمت زیبایی و سلامتی تو رعایت پوشش خداپسندانه است زیرا که او آفریننده این زیبایی است.
گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی صبر کن پیا شود گوهر شناس قابلی
حجاب من و تو حافظ خانوادههای ما میشود.
حجاب مایه دوام عشق ها است:
عشقهایی کز پی رنگی بود عشق نبود عاقبت ننگی بود.
عفاف، روح پوشش و پوشش، کالبد عفاف است.
خواهرم تو گوهری و حجاب صدف توست.
حجاب پرورش دهنده روح انسان است.
حجاب آرامش بخش دل من و توست.
حجاب ثمره خون شهیدان ماست بزرگش داریم.
زنان میراث دار عفاف مریم و حیای فاطمه هستند.
دختران چون مرواریدند و عفتشان گوهر وجودشان است و حجاب چون صدف و محافظی است که آنان را در امان نگه میدارد.
چقدر خوب میشود اگر دختران ما در مدارسشان سفره عفاف میگستردند و از نجابت تناول میکردند آن وقت عروسکهای شهر ما پشت ویترینها میماندند و دختران شهر ما چون عروسکی زیبندهی خیابانها نمیشدند.
تا وقتی در قلعه محکم حجاب ایستادهاید تیر زهرآگین هیچ نگاهی قلبتان را زخمی نمیکند. پس قدر این قلعه را بدانید.
خواهرم با بی حجابی، زن بودنت را نشان میدهی و با حجاب انسان بودنت را.
خواهر بد حجاب! تو الگوی مادران آینده جامعهای هستی که قرار است آئینه اسلام باشند.
آیا فکر نمیکنی بد حجابی عامل انحراف مردان آینده جامعه است؟
حجاب حق الهی است.
پوشش برای زن نوعی اظهار خود آگاهی است، زن با حجاب تواناییهای روح خود را شناخته است، نه ویژگیهای جسمی خویش را.
حجاب مرز حرمت و احترام است. مرز ادب و کرامت و حیا و عفت است. حجاب مرز رعایت آداب است.
دامن زن؛ مدرسه بشر و افق روح او تجلیگاه رحمت است.
اصلاح جامعه در گرو تقوای زن است. فلسفه حجاب حفظ ارزش والای زن است.
حجاب محدودیت نیست، مصونیت است.
سردمداران غرب با حجاب مخالفند چرا که پرده حجاب مرگ استعمارگر در متن جامعه است.
وقتی نور خدا در دلت جا گرفت و عاشق و شیفتهی خدایت شدی حتماً پوشش الهی را برگزین.
(پس لباس امن الهی بر تو مبارک)
بیا امروز کلید تعلق شیطان را به ته چاه بیاندازیم و رها از تاریکیها در پناه حجاب و پوشش دل به حقیقت بسپاریم.
دخترم پل دیگران برای رسیدن به جهنم نباش بلکه با پوشش خود بر فراز قلههای رستگاری پرواز کن.
قلعه یا زندان»
دیوارهایی بلند ، بر برجک های نگهبانی ، دری بزرگ و بسته و دربانی کنارش ایستاده و اغلب مسلح و جمعی درون این بنا و داخل این محدوده و کنترل هایی نسبت به ورود و خروجِ اشخاص .
دیوارهایی بلند ، بر برجک های نگهبانی ، دری بزرگ و بسته و دربانی کنارش ایستاده و اغلب مسلح و جمعی درون این بنا و داخل این محدوده و کنترل هایی نسبت به ورود و خروجِ اشخاص .
این ها مشخصات کجاست ؟
قلعه و دژ، یا زندان ؟
شباهت های زیادی میان این دو وجود دارد .
اما ، چرا زندانیان ، در پشت این دیوارهای بلند و درهای بسته محبوسند ؟
و ... چرا قلعه نشینان ، درون این دژ استوار ، پناه گرفته اند ؟
ترس از چیست ؟
چرا محدودیت ؟
به یک تفاوت ، باید خوب دقت کرد .
درب را به روی زندانیان می بندند ، تا به بیرون فرار نکنند و مزاحم جامعه نشوند ،
و درب قلعه را می بندند ، تا دشمن و مهاجم ، از بیرون به داخل دژ، رخنه نکند .
زندانیان اگر بگریزند ، فساد و جرائم و تبهکاری شان به افراد جامعه می رسد ،ولی ... مهاجمان اگر به درون قلعه آیند ، بی گناهان را می کشند ، اموال را به غارت می برند و خانه ها را خراب می کنند .
پس ، برای حفظ «اموال» و «جان ها» ی درون قلعه ، این کنترل و محدودیت ، طبیعی ، پذیرفتنی ، قابل قبول و عقلایی است .
قلعه نشینان ، اگر به حفظ جان و مال خویش علاقه مند باشند ، باید از این دژبانی و دربانی و حصار و دیدبانی و کنترل ، استقبال کنند و اگر نبود ، خواستار آن شوند .
حل ، یک سوال اساسی :
( روی سخن ، بیشتر با خواهران است )
آیا «حجاب و پوشش» برای بانوان ، مثل قلعه است ، یا مثل زندان ؟
شنیده اید که برخی مخالفان پوشش و هواداران بی بندوباری و آزادیِ غربی ، می گویند : چرا باید زن ، در داخل حجاب و چادر ، «زندانی» شود !
خوب ، این توهینی است که آن ها به بانوان می کنند ...
چرا بانوان پوشیده و با حجاب را ، سرمایه ها و گوهرهای گرانبهایی ندانیم و قلعه نشینانی نشناسیم که برای «صیانت» خود از دستبرد مهاجمان ، به «دژحجاب» پناه برده اند ؟!
زندانی بودن به خاطر جرائم و تخلفات ، زشت است و ننگ ،
ولی در حصار قلعه زیستن به خاطر ایمن بودن از تعرض بدخواهان و مهاجمان ، پسندیده است و عقلایی !
بانوان را کسی به زور ، در حجاب ، زندانی نمی کند ،
بلکه خودشان با اختیار ، حجاب را به عنوان حصاری ایمن ، برای محفوظ ماندن از نگاه های هوس آلود و نیت های آلوده بر می گزینند ، تا گوهر عفافشان ،دیده های حریص را به وسوسه نیفکند .
این حجاب آگاهانه و انتخابی ، نشانه ی شخصیت یک خانم است که دوست ندارد ملعبه ی این وآن قرار گیرد و چشم های شهوت آلود ، از چهره و اندام و روی و موی ، او کامجویی کنند و ارضاء شوند .
کجای این ، عیب و عار است ؟
چه کسی دوست دارد درب خانه اش باز باشد ، تا نگاه هر عابر، به داخل خانه اش افتد ؟
اصلاً مردم ، چرا برای خانه هایشان دیوار می گذارند؟
و از «در» استفاده می کنند و برای در، «قفل» می گذارند و در را می بندند ؟!
این ،«زندانی» شدن نیست ، حفظ «حریم خانه» و «حرمت اهل خانه» است .
روح شهید بزرگوار ، مطهری عزیز ، شاد ، که این جمله ی نغز و عمیق از آن معلم شهید است :
حجاب «محدودیت» نیست ، «مصونیت» است !...
و چه کلامی گویاتر از این ؟
و باید افزود که :
حجاب «قلعه» است ، نه «زندان»!